تبلیغات انتخاباتی و سیاسی، با سایر تبلیغات تفاوت دارد. قرار است یک انسان در قالب و مقام یک کاندید تبلیغ و شناسانده شود. پیش نیاز ما قبل از هر کاری، برندسازی شخصی یا پرسونال برندینگ شخص مورد نظر است.
* یکی از خدمات ارزنده شرکت ما (شرکت تبلیغاتی آسایش)، مشاوره در حوزه ی انتخابات است. تفاوتی نمیکند، چه انتخابات مجلس، چه انتخابات شورای شهر و یا اصناف…. اصول کلیه موارد یکی ست و در صورت رعایت اصول، احتمال اخذ نتیجه مثبت است.
آنچه منجر به موفقیت شما کاندیدای محترم در حوزه ی انتخابات میشود، پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی است. در انتخابات این شما هستید که قرار است شناخته شده، دیده شده و رای بیاورید. پس محور عملیات حول محور شخص شما می چرخد. ترغیب و تشویق مردم به اینکه به شما رای دهند، جریانی ست که ماحصل کلیه تلاشهای شما در طول مدت زمان انتخابات خواهد بود. تمام تلاشی که ما میکنیم، احتمال انتخاب شدن شما را افزایش خواهد داد. اما نه بصورت قطعی و تضمین شده... چرا که رقبا نیز، همواره در حال تلاش هستند. اگر مشاوری به شما قول و تضمین داد، بدانید که ریگی به کفش دارد. و احتمالا کلاهبردار است. اگر قول دهد و عملی نشود، تقصیر را گردن شما کاندید محترم میاندازد، که مثلا به اندازه ی کافی تبلیغات نکردید و خودسرانه عمل کردید و....
استفاده از روش های قدیمی و گذشته و از مد افتاده، دیگر برای امروز کاربردی ندارد. کسی پوسترهای تبلیغاتی شما را نمیخواند. کسی پیامک های تبلیغاتی شما را باز نمیکند.(و احتمالا ندیده پاک میکند) کسی با شعارهای تکراری تحریک و ترغیب نمیشود. اصلا اصول تبلیغات سیاسی و انتخاباتی چیست؟ چه تبلیغی با روحیات مردم سازگار است؟ چطور میتوان مردم به ترغیب و تشویق کرد که به ما رای بدهند؟ و هزاران سوال مهم دیگر...
یک اشتباه رایج و تکراری بین کاندیداها استفاده از جمله ی : رای ما آقا/خانم .................... است. چرا اشتباه است؟؟
شما دارید برای مردم تعیین تکلیف میکنید. خودشان بهتر میدانند که به چه کسی رای بدهند یا ندهند. استفاده از عبارت رای ما فلانی، بسیار اشتباه بوده، نتیجه ی معکوس بهمراه خواهد داشت. باید مردم قدرت انتخاب داشته باشند، نه اینکه به آنها چیزی تحمیل شود. از طرفی بیش از حد در معرض دید نباشید. هر جا که میریم میبینیم یک پوستری تکراری یا روی دیوار چسبانده شده، یا روی زمین افتاده... این نشان میدهد که کاندید محترم اهل ریخت و پاش است. و هر چه بتواند خرج میکند تا رای بیاورد. هدفش خدمت گذاری نیست. چرا که خدمت گذاری نیازی به ریخت و پاش بش از حد ندارد. وقتی کسی روی مخ مان است و هر جا که میرویم او را میبینیم، گاهی قسم میخوریم که به اوی رای ندهیم.
« برای به نتیجه رسیدن، هزینه ی فراوان نیاز نیست. سواد و آگاهی مورد نیاز است. »
* دامنه ی ارتباطات خویش را گسترده کنید. هر چقدر شما را بیشتر بشناسند احتمال موفقیت شما نیز به همان میزان افزایش خواهد یافت.
* به کسی قول ندهید. قول دادن تعهد می آورد. و ممکن است شما را به معذوریت بیاندازد. شما قرار نیست انتخاب شده، پارتی و لابی کسی بشوید. هدف تان خدمت گذاری ست. (البته امیدوارم اینگونه باشد.)
* درباره ی تمامی مشکلات بدانید. گاهی به راه حل های اختصاصی خودتان اشاره کنید. ولی نه همیشه..... دست شما نباید برای رقبای تان رو شود. اینکه از مشکلات شهر مطلعید یعنی اینکه شهر خود و مشکلاتش را کامل می شناسید. و این خیلی هم خوب است. چرا که خیال خیلی ها راحت میشود که شما بومی بوده، از مشکلات شان مطلعید... (اعتقاد همه بر این است که کسی که مشکلات مرا میداند، تنها میتواند آن ها را جل کند.)
* راه حل های تان را تا جایی که میشوید رو نکنید. آنها نباید لو بروند. چرا که پاسخی هستند به مسائل و مشکلات شهر، و اگر رو بشوند ممکن است در دست رقیب افتاده، عامل پیروزی ایشان بر شما بشوند. همین که مردم بدانند شما شراف کاملی بر شهر و مشکلات دارید کافی ست.
